یه موضوعی که توی گفتگو با آقایون خیلی مهمه ، دایرکت بودنه. آقایون خیلی منظم تر از ما فکر میکنن و علاقمندن که مستقیم و منطقی باهاشون گفتگو کنیم. ولی ما گاهی کاملا برعکسیم. خصوصا زمانی که یه اتفاقی بیفته و احساساتمون غَلیان کنه. اون تایم گاهی پیش میاد که بسیار غیرمستقیم و پیچ در پیچ حرف میزنیم. یعنی موقع حرف زدن از یه جایی شروع میکنیم و خدا میدونه حین حرف زدن قراره کجاها سر بزنیم و چه کسایی رو آباد کنیم که دیگه من درباره ش سکوت میکنم [خنده] و خب طبیعتا هیچ مسیر مشخصی رو در گفتگومون دنبال نمیکنیم جز اینکه حرصمونو خالی کنیم.

حالا تصور کنین که چاشنی عصبانیت هم داشته باشیم. چی میشه؟ شروع میکنیم یه سری مسائل پیچیده رو به بدترین شکل و با بدترین لحن ممکن به خورد شوهر طفلکیمون بدیم. عنصر لجبازی رو هم اینجا اضافه کنین به رفتارمون. و شوهر؟ طبیعیه که اگه کم ظرفیت و کم تجربه باشه ، با واکنشای ناجورش اوضاعو خرابتر میکنه. اگه هم ظرفیتش زیاد باشه عمرا توجه خاصی بهمون نمیکنه و تحمل میکنه تا غر و جیغ و احساسات ما تخلیه بشه و خودمون تمومش کنیم. 

حالا تصور کنین ما واقعا یه مشکلی داشته باشیم و بخوایم اون مشکل حل بشه. طبیعیه که تو این شرایط همسرمون حرفای ما رو ترتیب اثر نمیده. گاهی هم که بخواد ترتیب اثر بده ، متوجه ما نمیشه و درکمون نمیکنه. چون طبیعتا ما پشت سر هم و کاملا نامنظم حرف میزنیم. بعبارت دقیقترش غر میزنیم. ببخشین که دارم صریح میگم. طبیعت عام ماست و بد نیست بپذیریمش. آقایون هم مسائلی دارن که خودشون میدونن چیه [لبخند]

 

 

 

اما نظر من توی موارد گفتگوهای پر تنش:

اولین قدم اینه که باید تکلیف خودمونو روشن کنیم. یعنی اینکه آیا قراره غر بزنیم تا تخلیه بشیم یا اینکه مشکلی داریم و قراره اون مشکلو به شوهرمون انتقال بدیم و مشکل باید حل بشه. اکثر مواقع هم ترکیب هر دو مورده.

خب تو حالت اول بنظرم اصلا لازم نیست فکر کنیم! کافیه چشمامونو ببندیم و هر چی به لب و دهن مبارکمون میاد نثار شوهرمون کنیم [خنده] اصلا شوهر کردیم واسه همین چیزا. وگرنه خونه بابامون چی کم داشتیم مگه؟ [خنده]

اما تو حالت دوم قراره ما به یه نتیجه ای برسیم. پس لطفا نفس عمیق بکشیم و سعی کنیم برنامه داشته باشیم برای به نتیجه رسوندن حرفامون. یعنی چی؟ یعنی یه سری مراحلی رو طی کنیم.

 

اولا تو حالت عصبانیت گفتگو نکنیم. عصبانیت یه باتلاقه که تو اون شرایط هر چی بیشتر حرف بزنیم ، بیشتر غرق میشیم.

 

ثانیا پیش زمینه بدیم به همسر. یعنی قبلش بگیم یه تایمی خالی کن. من میخوام درباره یه مشکلی باهات صحبت کنم (حتی میتونیم موضوع گفتگو رو هم بهش بگیم. مثلا بگیم: یه تایمی که حوصله داری درباره ساعتهای کاریت میخوام باهات حرف بزنم). آماده کردن همسر درباره موضوعی که قراره درباره ش صحبت کنین خیلی مهمه. و بعد که یه تایمی رو هماهنگ کردین با همدیگه ، موقع گفتگو ببینین که چقدر با تمام وجود و حواس جمع بهتون گوش میکنه. و در واقع اون مشکلی که اغلب ما داریم و میگیم همسمرمون به حرفامون گوش نمیکنه حل میشه!

 

ثالثا عجله نکنیم. قطع به یقین ما حرفمونو خواهیم زد. پس عجله نکنین. این قسمت خیلی سخته. خصوصا وقتی که احساساتی میشیم. ولی واقعیت اینه که ما هم باید رشد کنیم. رشد ما تو اینه که وسط غلیان احساسات ، صبر کردن رو تمرین کنیم. راهشم اینه که ذره ذره فاصله بندازیم بین لحظه احساساتی شدنمون و لحظه ابرازش. مثلا دفعه اول پنج دقیقه صبر کنیم. یعنی پنج دقیقه نفس بگیریم و بعدش اون غرغرای مبارکو بکوبیم تو صورت شوهر عزیزتر از جان. دفعه دوم یه ربع نفس بگیریم. دفعه سوم نیم ساعت. و از یه جایی به بعد بهش بگیم جناب همسر! بنده میخوام سر فلان مسئله با تانک از روت رد شم. یه تایم هماهنگ کن که بیام سر وقتت [خنده].

 

رابعا اگه قراره فقط غر خالی نباشه و به نتیجه و راه حل برسیم ، تا یه اندازه ای ما خانمها باید حرفامونو تو قالب مردونه بریزیم و آقایون هم تا حدودی باید حرفای ما رو تو قالب زنونه گوش کنن. 

(خود این زنونه - مردونه بودنِ حرفا میتونه موضوع گفتگوهامون باشه. اینکه از همدیگه بخوایم درباره ضعفمون موقع حرف زدن یا شنیدن به همدیگه توضیح بدیم.)

از طرفی خیلی مهمه وقتی داریم با جناب همسر حرف میزنیم ، حرفامون پیوسته باشه. یعنی از یه جای مشخصی شروع کنیم ، یه جایی اوج بگیریم ، یه جایی فرود بیایم و یه جایی مشت آخرو بزنیم و تامام! [خنده]

تجربه شخصی من توی خونواده و محیط کارم اینه که بحثهای منطقی ، بشدت آقایون رو تحت تاثیر قرار میده. یعنی مثلا اگه میخواین به همسرتون بگین که دیر اومدنش به خونه براتون سخته ، باید کاملا منطقی بهش بگین که من به این دلیل نمیتونم تحمل کنم که دیر خونه میای. حتی اگه دلیلتون کافی نباشه ، ولی ابرازش به فرم منطقی باعث میشه که همسرتون بپذیره که شما مشکل دارین با فلان موضوع.

 

پس بعنوان جمعبندی:

بیاین اول هدفمونو از گفتگوی پرتنش با همسر مشخص کنیم: تخلیه عواطف لحظه ای؟ یا رسیدن به راه حل مشکل؟ 

و بعدش با خیال راحت مطابق هدفتون ، اپروچ تعیین کنین.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها