باسمه تعالی


     تحلیل پدیدهی استعمار و استثمار نوین، ابتدا نیازمند یک بررسی تاریخی میباشد. تاریخ، به طور خلاصه نشان میدهد که در گذشته یک استعمارگر (به عنوان مثال یک کشور اروپایی) اولاً به هدف مدّنظر خود (به عنوان مثال یک کشور آفریقایی) تهاجم نظامی میکرد؛ ثانیاً علاوه بر کشور مورد تخاصم (کشور آفریقایی)، تلفات انسانی و هزینههای کلان به کشور متخاصم (کشور اروپایی) وارد میشد. اصلیترین نتیجهی این لشکرکشی، سیطره بر منابع آن کشور بود. با این وجود، به موازات سیطره بر اموال، دو اتفاق دیگر نیز روی میداد: اولاً فرهنگ، زبان و نگرش غربی بهتدریج بر عمق نفوس آن کشور مستقل تحمیل میشد؛ ثانیاً انسانهای آزاد آن کشور تحت عنوان برده از زادگاه خود به غرب منتقل میشدند.
بحث پیش روی ما، موضوع دوم است؛ یعنی بردهداری.

     همانطور که مطرح شد، بردهداری در تاریخ غرب، مستم پرداخت بها بود. یعنی ابتدا لشکرکشی، سپس خونریزی، و در نهایت بردهداری. نحوهی بردهداری بدین صورت بود که بردگان در کشور مبدأ جداسازی، به کشتیهای جنگی استعماگر منتقل و در مسیر حرکت کشتی، سختترین وضعیت به آنها تحمیل میشد. برخی در مسیر رسیدن به کشور استعمارگر کشته میشدند و اجسادشان به دریا ریخته میشد. حال آنچه از بردگان به سلامت به خاک غرب میرسیدند، تحت عنوان بردگان جانسخت در بازارها به فروش گذارده میشد. به عبارت دیگر، غرب، بردهی ورزیدهی وزین را با پرداخت بهای زیادی به دست میآورد (توجه شود که در آن زمان، اولویت اول استعمارگر، منابع مادی کشور مورد تخاصم بود؛ و اولویت دوم، منبع انسانی؛ یعنی برده).

     از همین نقطه، از تاریخ عبور کرده و وارد قرن بیست و یکم میلادی میشویم. دانشجوی یک کشور در حال توسعه (مثل ایران) به واسطهی فیض الهی دارای هوش و استعداد ذاتی است. از طرفی با تلاش و کوشش، استعداد خود را به کار میگیرد. اجتماع استعداد و تلاش، از او در اصطلاح رایج، نخبه میسازد. نخبه، وارد دانشگاه میشود و مدرک کارشناسی و یا کارشناسی ارشد خود را از بهترین دانشگاههای آموزش عالی با هزینهی دولت ایران کسب میکند. نخبه، با هزینهی شخصی خود آزمون تافل، آیلتس و GRE میدهد و حین یا پس از فراغت از تحصیل، بهجای رفع مشکل اساسی سرزمین مادری، جوانی و تازگی خود را صرف تهیهی رزومه میکند. او با هزینهی شخصی خود اقدام به اپلای می‌نماید. با هزینهی شخصی خود وارد سفارتخانهی کشور غربی میشود، و با تلاش مسمتر خود در سفارتخانه میگوید: من همان بردهی ورزیدهی وزین هستم.». آری؛ در پس پردهی مهاجرت تحصیلی، دانشجوی نخبهی ما با منّت و تمنّا از غرب میخواهد که صلاحیت او را بررسی کنند و اگر امکانش وجود دارد، او را سوار کشتی کرده، به غرب برسانند و در بازار بردهفروشان غرب به حراج بگذارند.

     غرب، نظامی طراحی کرده که در این نظام، بردههایی به مراتب قویتر و مفیدتر از دورهی تاریخی خود به دست میآورد. نکتهی مهم این است که دیگر نه تنها بهایی برای بهدستآوردن بردهها نمیپردازد، بلکه منّت هم بر سر مستعمرات خود میگذارد. از طرف دیگر ارزشها را در کشورهای جهان سوم تغییر میدهد، بهنحویکه برده بودن نه تنها عار نباشد، بلکه مایهی فخر و مباهات آن برده در جامعهی مادریاش تلقی گردد.

     به احترام کسی که بردهداری نوین را با چنین شمایلی طراحی کرده، باید ایستاد و کلاه از سر برداشت؛ و به حال آن جامعهای که منفعلانه در برابر چنین تهاجمی به تماشا نشسته، باید خون گریست.

والعاقبة للتقوی




ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیوست:
سلام علیکم
بنده همسر نویسندهی این وبلاگ هستم. متأسفانه یک نفر ناشناس نظری برای همسرم نوشتهاند که در هیچ چارچوبی از شأنیّت یک انسان قابل تعریف نیست.
گرچه همسرم در این موارد نیازی به یاری بنده ندارند؛ اما به درخواست ایشان این مطلب به قلم اینجانب منتشر شد تا ناشناس(ها) بدانند که فقط یک زن (بخوانید شیرزن) در مقابلشان نیست. یک خانواده اینجا زندگی میکند. امشب، این خانواده تصمیم گرفت که این یک مرتبه را از این مسئله به سادگی و با اغماض بگذرد. اما مرتبهی دومی وجود نخواهد داشت. اگر مسلمان نیستیم، آزاده باشیم!

سخن کوتاه کنم:
بنده از همسرم درخواست کردهام موقتاً در وبلاگ نه بنویسند و نه بخوانند. این وبلاگ تا بعد از زایمان ایشان بهروزرسانی نمیشود. متشکر از حضور و همراهی گرمتان.

(ارادتمند شما، مصطفی)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها