یکی از تصمیماتی که من و جناب همسر مدتهاست به توفیق خدا داریم بهش عمل میکنیم ، تحریک جامعه اطرافمون نسبت به مناسبتهای مذهبیه. مثلا آقامون تو هر شهادت و وفاتی اصرار داره مشکی بپوشه. و هر بار که میپوشه ، میگه بالاخره یکی دو نفر از بین همکاراش و کارمندا و دانشجوها تحریک میشن و میپرسن چرا مشکی پوشیدین. ایشونم توضیح میده که مثلا به دلیل وفات حضرت معصومه (س). البته من نمیتونم توی بیمارستان فرم نپوشم و از طرفی هم معمولا لباسای عادی و روزانه خودم هم تیره ست. بخاطر همین از این بابت توفیق چندانی توی شهادتها بدست نیاوردم.
اما تولدها رو هم چند ساله مقید شدیم که حتما شیرینی بدیم توی محل کارمون.

امروز صبح به لطف و منت حضرت زینب (س) نیت کردم و سر راهم یه جعبه شیرینی خریدم. بچه ها تصور کردن بخاطر روز پرستاره و کلی ذوق کردن. منم هیچی نگفتم و کلی به نرسامون تبریک گفتم و کلی مراسم بغل کردن و روبوسی و تشکر از زحمات و فداکاریاشون داشتیم. ولی به ازای هر کدومشون که بابت شیرینی ازم تشکر میکردن ، خیلی ریز و غیرمستقیم بهشون میگفتم من که کاری نکردم در مقابل زحمتاتون. انشاالله با خانوم زینب کبری که صاحب امروزن محشور بشین و ایشون ازتون تشکر کنن.
اینو میگفتم و زل میزدم ببینم واکنش بچه ها چیه. و یکی دو بار قند تو دلم آب شد. شاید باورتون نشه بعضیاشون که من اصلا تصور نمیکردم اهل این مسائل باشن ، کلی ذوق میکردن با شنیدن این جمله. و بطور خاص یکی از آقایون که بقیه درباره ش فکر میکردن به هیچ چیزی معتقد نیست ، برگشت گفت خیلی ممنون خانوم دکتر. چه دعای قشنگی.
اعتراف میکنم اگه نامحرم نبود بدون شک من همون لحظه بغلش میکردم و فشارش میدادم و بهش میگفتم که چقدر منو به این دنیا امیدوار کرد با همین یه جمله کوتاهش.


+ دنیای اطرافمون خیلی هم وحشتناک نشده هنوز. نمیدونم چرا گاهی وقتا الکی ناامید میشیم. خدا شیطونِ ناامیدکننده رو لعنت کنه.

+ جایزه برترین متلک روز پرستار هم تعلق میگیره به مدیر گروه محترممون که اومدن وسط بخش و طی یک سخنرانی فصیح ، ضمن تشکر از زحمات پرستارا فرمودن: هر روزِ سال مریضا استراحت میکنن و پرستارا زحمت میکشن سوراخ سوراخشون میکنن. امروز پرستارا بخوابن رو تخت و بیمارا زحمت سوراخکاری روی بدن پرستا رو بکشن (مدیر گروهه دیگه. در هر حال تلاش خودشو کرد. بخندین به تلاشش که کشیک اضافه نخورین [خنده])

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها